زبان فارسی طی هزارة گذشته بر مناطق مختلفی از جهان تأثیر نهاده است. اكثر محققان گسترة نفوذ زبان فارسي را، آسياي ميانه و شبه قارة هند ميدانند. در اين خصوص پژوهشهای زيادي نيز صورت گرفته است با اين حال كمتر اطلاعاتي دربارة جايگاه زبان و ادب فارسي در منطقة شرق آفریقا وجود چکیده کامل
زبان فارسی طی هزارة گذشته بر مناطق مختلفی از جهان تأثیر نهاده است. اكثر محققان گسترة نفوذ زبان فارسي را، آسياي ميانه و شبه قارة هند ميدانند. در اين خصوص پژوهشهای زيادي نيز صورت گرفته است با اين حال كمتر اطلاعاتي دربارة جايگاه زبان و ادب فارسي در منطقة شرق آفریقا وجود دارد. در واقع آفريقاي شرقي (بهويژه كشور تانزانيا، جمهوري خودمختار زنگبار و بخشهاي جنوبي كنيا) از جمله مناطقی است که با وجود فاصلة بسیار با کشور ایران، طی چند قرن گذشته تأثیری در خور توجه از زبان و ادبیات فارسی پذیرفته و تعداد نسبتاً زيادي از واژههای اصیل فارسی را در خود جای داده است.
در این مقاله کوشش شده اطلاعاتی نوین دربارة جایگاه زبان و ادبیات فارسی در منطقة شرق آفریقا از گذشتههای دور تا به امروز و نقش آن در شکلگیری و استحكام ساختار زبان و ادبيات سواحیلی ارائه شود.
پرونده مقاله
بررسی ریشهشناختی واژههای دخیل در زبان فارسی بیانگر آن است که برخی از این واژهها در اصل واژههایی فارسی بودهاند که پیشتر وارد زبانهای مختلف شده و پس از یافتن رنگ و بویی بیگانه، مجدداً وارد زبان فارسی شدهاند. تأملی در پژوهشها و آثار موجود حکایت از آن دارد که این م چکیده کامل
بررسی ریشهشناختی واژههای دخیل در زبان فارسی بیانگر آن است که برخی از این واژهها در اصل واژههایی فارسی بودهاند که پیشتر وارد زبانهای مختلف شده و پس از یافتن رنگ و بویی بیگانه، مجدداً وارد زبان فارسی شدهاند. تأملی در پژوهشها و آثار موجود حکایت از آن دارد که این موضوع عمدتاً در خصوص واژههای معرب بررسی شده و در مورد دیگر زبانها کمتر بدان توجه شده است. اين در حالی که این پدیده در خصوص تعدادی از واژههای اروپایی و به ویژه فرانسوی و انگلیسی رایج در زبان فارسی نیز صادق است که نه تنها در فرهنگهای عمومی که در فرهنگهای اختصاصیای که به موضوع واژههای دخیل اروپایی در زبان فارسی پرداختهاند نیز بدان بیتوجهی شده است. در این نوشتار با استناد به فرهنگهای معتبر اروپایی به نحوی مستند و مستدل به نمونههایی از این واژههای به ظاهر دخیل اروپایی در زبان فارسی که اصل فارسی دارند، پرداخته شده و به فراخور حال به کاستیهای برخی فرهنگهای معتبر زبان فارسی در خصوص ریشهیابی این واژهها اشاره شده است.
پرونده مقاله
فضای مجازی و اینترنت بهخاطر ارتباط گسترده با کاربران و تولید نوشتار فراوان به عرصۀ بروز مشکلاتی برای خط و زبان ملّتها، ازجمله خط و زبان فارسی تبدیل شدهاست. برای بهدستآوردن آمار و اطلاعاتی دقیق از وضعیت توانایی نگارش فارسی در هرکدام از بسترهای فضای مجازی (وب، دسکتا چکیده کامل
فضای مجازی و اینترنت بهخاطر ارتباط گسترده با کاربران و تولید نوشتار فراوان به عرصۀ بروز مشکلاتی برای خط و زبان ملّتها، ازجمله خط و زبان فارسی تبدیل شدهاست. برای بهدستآوردن آمار و اطلاعاتی دقیق از وضعیت توانایی نگارش فارسی در هرکدام از بسترهای فضای مجازی (وب، دسکتاپ و موبایل) پژوهش و پیمایش چندانی انجام نشده است. در این پژوهش از طریق روشهای نمونهگیری غیراحتمالی مبتنی بر هدف، حدود هشتهزار جمله از پنجاه پایگاه پربینندۀ کشور در ده موضوع جداگانه، مطالعه و بررسی شد و میزان انحراف آنها از نوشتار معیار فارسی، ارزیابی و بسامد اشتباهات شاخصهای ویرایش فنّی مشخص شد که بهترتیب عبارتند از: دستور خط و هماهنگی در رعایت آن (39درصد)، نشانهگذاریها (30درصد)، استقلال واژه (22درصد)، فاصلهگذاریها (6درصد)، عددنويسي (2درصد) و حروفچینی یا غلط تايپي (1درصد). درنهایت برای کمک به بهبود درستنویسی در فضای مجازی راهکارها و پیشنهادهایی ارائه شد.
پرونده مقاله
وابسته سازی متممی فرایندی است که در آن فعل به جای یکی از وابسته های اجباری خود، بند متممی می پذیرد و حذف آن بند، جمله را غیر دستوری میکند. فعل های متمم پذیر به لحاظ ساختاری، شامل فعل های ساده (مانند دانستن و گفتن)، پیشوندی (مانند واگذاشتن) و مرکب (مانند رقم زدن و آگاه چکیده کامل
وابسته سازی متممی فرایندی است که در آن فعل به جای یکی از وابسته های اجباری خود، بند متممی می پذیرد و حذف آن بند، جمله را غیر دستوری میکند. فعل های متمم پذیر به لحاظ ساختاری، شامل فعل های ساده (مانند دانستن و گفتن)، پیشوندی (مانند واگذاشتن) و مرکب (مانند رقم زدن و آگاه کردن) هستند. پیکرة پژوهش حاضر مشتمل بر هزار جملة فارسی از کاربرد فعل های مورد پژوهش از متون داستانی فارسی معاصر است. دستور وابستگی یکی از نظریه های صورتگراست که به بررسی روابط میان هسته و وابسته و ساخت های نحوی زبانها می پردازد. ساخت های نحوی زبان فارسی نشان می-دهد که برخی از افعال فارسی با یک جمله وارة متممی به کار می روند؛ یعنی شرط پذیرفتن بند متممی، از ویژگی های کاربردی خاص فعل جملة پایه است. پژوهش حاضر میکوشد توصیفی دقیق از بند متممی در زبان فارسی به دست دهد. در این مقاله، فرایند وابسته سازی در ساختمان جملة مرکب که در آن یک بند وابستة متممی به جملة پایه وابسته می شود، مورد بررسی قرار می گیرد . می توان گفت که این مقولة زبانی که با صورتهای تصریف شدة فعل ساخته می شود، اغلب در جایگاه نحوی یکی از وابسته های اجباری فعل (نظیر: فاعل و مفعول و مفعول حرفاضافهای) بند متممی قرار می گیرد.
پرونده مقاله
برای درکِ بلاغت زبان فارسی و کشف و شناساییِ قواعد و اصول آن، لازم است که از مطالعه و تحلیل ساخت های نحویِ آن شروع کرد. از این طریق مشخّص می شود که ساخت های نحوی در حالتِ عادی و خنثی چه نظم و ترتیبی دارند و در موقعیتهایی که القای غرضِ بلاغی و معنای خاصی مدّنظر است، چه ت چکیده کامل
برای درکِ بلاغت زبان فارسی و کشف و شناساییِ قواعد و اصول آن، لازم است که از مطالعه و تحلیل ساخت های نحویِ آن شروع کرد. از این طریق مشخّص می شود که ساخت های نحوی در حالتِ عادی و خنثی چه نظم و ترتیبی دارند و در موقعیتهایی که القای غرضِ بلاغی و معنای خاصی مدّنظر است، چه تغییراتی پیدا می کنند؛ زیرا ساخت نحوی که همان چگونگیِ نظم و ترتیب اجزاست، بر اساسِ معنا و اغراضِ بلاغی شکل می گیرد. هر نوع «تغییر در جایگاه دستوری و معمولی اجزا»، «دگرگونی در صورتِ جمله ها» و هرگونه «حذف یا اضافه ای» که در کلام صورت می گیرد، ناشی از اغراض بلاغی است. این مقاله با تکیه بر سخن سعدی به عنوانِ نمونۀ بارز بلاغتِ زبان فارسی، به بررسی مهم-ترین بسترهای بلاغت در نحوِ زبان فارسی می پردازد که انتقالِ معنا و القای اغراضِ بلاغی از طریق آنها صورت می گیرد. هدف از این پژوهش، شناسایی بستر های کلان و کلّیِ نحو زبان فارسی در القای اغراض بلاغی است که هر کدام از آنها می تواند مصداق های زیادی را شامل شود. همچنین سعی بر این است تا نشان داده شود که معمولاً با هر کدام از این ظرفیت ها، چه معانی و اغراض و مقاصدی بیان می شود. نتیجۀ کار نشان می دهد که «جابه جایی اجزای کلام»، «تغییر در ساخت و صورت جمله ها» و «افزایش و کاهش نحوی»، ظرفیت هایی هستند که برای بیان اغراض بلاغی در نحو زبان فارسی کاربرد دارند.
پرونده مقاله
قلب نحوی در زبان فارسی، اختیاری و با انگیزۀ کاربرد شناختی همراه است. از آنجایی که قلب نحوی در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، یکی از ویژگی-های این زبان محسوب می شود، تحلیل بندهای مقلوب و ترجمه آنها به منظور افزایش دقت و کیفیت ترجمه این نوع بندها ضروری به نظر می آید. چکیده کامل
قلب نحوی در زبان فارسی، اختیاری و با انگیزۀ کاربرد شناختی همراه است. از آنجایی که قلب نحوی در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، یکی از ویژگی-های این زبان محسوب می شود، تحلیل بندهای مقلوب و ترجمه آنها به منظور افزایش دقت و کیفیت ترجمه این نوع بندها ضروری به نظر می آید. بنابراین پژوهش حاضر به روش پیکره ای، از نوع توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی تأثیر قلب نحوی به راست بر بندهای ساده فارسی و تحلیل معادل های انگلیسی آنهاست. برای این منظور از تعداد کل 5247 بند در پیکره فارسی متشکل از کتاب های «مربای شیرین»، «خمره»، «دا» و «چراغ ها را من خاموش می کنم»، تعداد 297 بند مقلوب به راست جمع آوری گردید و همراه با معادل های ترجمه شده انگلیسی آنها بر اساس چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام بنیاد «هلیدی» تحلیل شد. نتایج نشان میدهد که قلب نحوی به راست در پیکره فارسی با تغییر در فرانقش ها، آغازگر نشان دار ایجاد کرده است؛ ولی مترجمان به این نوع بندها توجه چندانی نداشته اند. همچنین این دستور در زمینه نقد و صحه گذاری ترجمه بندهای مقلوب به راست به زبان انگلیسی می تواند کارا باشد.
پرونده مقاله
مقاله حاضر به چگونگی توصیف بوها درداده های منتخب از متون ادبی زبان فارسی میپردازد. به این منظور نمونههای کاربرد واژه «بو» و وابستههای آن از دو پیکره نوشتاری (شامل متون خبری و داستانی) با حدود نه میلیون واژه استخراج شدند و بر اساس ویژگیهای ساختاری و معنایی دستهب چکیده کامل
مقاله حاضر به چگونگی توصیف بوها درداده های منتخب از متون ادبی زبان فارسی میپردازد. به این منظور نمونههای کاربرد واژه «بو» و وابستههای آن از دو پیکره نوشتاری (شامل متون خبری و داستانی) با حدود نه میلیون واژه استخراج شدند و بر اساس ویژگیهای ساختاری و معنایی دستهبندی و توصیف شدند. بررسی دادهها نشان می دهد بوها در زبان فارسی بیشتر با ساختهای اضافی توصیف میشوند تا ساختهای وصفی (82% در مقابل 18%). در مورد شیوه توصیف بوها نیز مشخص شد فارسی زبانها ترجیح میدهند بوها را با اشاره به منشا ان توصیف کنند تا با استفاده از صفات. علاوه بر اینها مشخص شد در ترکیبهای اضافیای که بو با یک واژه انتزاعی همراه می شود بو کاربردی استعاری می یابد و مجازاً به معنی«اثر و نشانه» به کار میرود. در مورد ویژگیهای صفاتی که برای توصیف بوها به کار گرفته می شوند نیز روشن شد که از یکسو صفات محدودی برای توصیف بوها وجود دارند و از دیگر سو این صفات را میتواناز نظر معنایی به سه دسته صفات مطبوع، صفات نامطبوع و صفاتی که بر خاص بودن بو تأکید میکنند دسته بندی کرد. علاوه بر اینها مقایسه دو دسته داده نشان داد که در دادههای مستخرج از متون خبری، نسبت کاربرد استعاری بو و در دادههای مستخرج از متون داستانی، نسبت توصیف بو با منشا آن بیشتر است که با توجه به تنوّع ماهیت متونی جامعه آماری پژوهش، قابل توضیح است.
پرونده مقاله
در ایران معاصر، گاهی رابطۀ میان هویتهای قومی و هویت ایرانی در مرز میان همسویی، تضاد، تنازع و گسست بوده است. روایتهای سیاسی و اجتماعی از مسئله هویت ایرانی و عناصر آن، در تضعیف یا تقویت این رابطه اثرگذار است. از سه روایت ملتگرا، مدرن و پست مدرن و تاریخی، تنها روایت تار چکیده کامل
در ایران معاصر، گاهی رابطۀ میان هویتهای قومی و هویت ایرانی در مرز میان همسویی، تضاد، تنازع و گسست بوده است. روایتهای سیاسی و اجتماعی از مسئله هویت ایرانی و عناصر آن، در تضعیف یا تقویت این رابطه اثرگذار است. از سه روایت ملتگرا، مدرن و پست مدرن و تاریخی، تنها روایت تاریخی است که با پرهیز از افراط و تفریط در تبیین مسئله، به تحکیم و پیوستگی حداکثری ایران و ایرانیان توجه دارد. ابراهیم یونسی، فعال سیاسی، مترجم و نویسنده کردتبار ایرانی، صاحب آثار متعددی به زبان فارسی است. برخی از آنچه او ترجمه کرده دربارۀ تاریخ فرهنگی و سیاسی کردها و وقایع سیاسی معاصر است. همچنین از او رمانهایی نیز با زمینۀ اقلیمی منتشر شده است. او در مقدمه یا پاورقی اغلب ترجمهها به نسبت میان کردها و ایران توجه دارد و به گونهای هویتاندیشانه میان کردها و ایران رابطهای همسو و همجهت برقرار میکند و نظر نویسندگانی را که قائل به تمایز و جدایی میان هویت قومی و هویت ایرانی هستند یا بخشی از عناصر هویت قومی را در جهت تضعیف هویت ایرانی برجسته کردهاند، نقد میکند. او به ویژه متوجه نقش و کارکرد هویتساز زبان کردی و زبان فارسی است. بنابراین، به رغم وابستگی سیاسیِ ابتدایی خود یا خلاف آنچه برخی احزاب سیاسی در نظر دارند، میان زبان کردی و زبان فارسی قائل به رابطهای همسو است. از اینرو زبان فارسی را برای نوشتن به کار میگیرد و سعی میکند با کاربست فراوان واژگان و آنچه داشتههای دانشی و زبانی کردی است، بر غنای زبان فارسی و گنجینۀ لغوی و فرهنگی آن در آثارش بیفزاید. در این مقاله با تحلیل مقدمههای ترجمهها و توجه به مسائل زبانی داستانها به این وجه هویتاندیشانۀ ابراهیم یونسی پرداخته شده است.
پرونده مقاله